خبر خبر خبر
سلام جوجه امروز فهمیدم تو دلمی الهی من قربونت برم اصصصلا باورم نمیشه صبح خییییلی نا امیدانه رفتم دکتر کمی نشستم تا دکتر بیاد بعد رفتم تو تنهایی رفته بودم البته مشکلمو گفتم گفتم فک نکنم باردار باشم ولی دکتر گف باید تست بدی سلانه سلانه رفتم تست دادم بعد از ظهر ساعت دو نشستم نمازمو خوند بعد قران خوندم و تو رو از خدا خواستم گفتم ای خدای مهربون دست خالی از درت بر نگردونم که فقط دستمو به در تو دراز می کنم..... بعد از ظهر بابایی اومد چایی و کیک خوردیم رفتیم بیرون به بابات گفتم منفیه میدونم رفتم ازمایشگاه خانومه نگاهی به صورتم کرد و گف مثبته شوکه شدم همینجوری نگاش کردم دوباره پرسیدم دوباره تو صورتم نگاه کرد گف مثبته دست و واهام...
نویسنده :
الهه
23:33